هندوانه
ارسال شده توسط امین در 88/7/15:: 11:8 صبح یه وانتی بود کنار یک خیابان فرعی ایستاده بو د داد میزد هندونه ارزون دارم، شیرینه بیا ..
یه دونه از هندونه هاش را هم برش زده بوده و وسط هندونه ها گذاشته بود
هوس کردم یه هندونه بخرم
رفتم سراغش و یه دونه برداشتم
تو ماشین نشستم از روی کنجکاوی سریع یه چاقو پیدا کردم و برش زدم
رنگش مثل میت بود و چند تایی کرم داشتن توش صفا میکردن
حال دعوا نداشتم
ریختمش تو جوب
پایینتر یه وانت دیگه بود با همون شعار ها : هندونه دارم
شیرینه بیا بشرط چاقو
این یه تیکه آخرش بوی امید واری میداد رفتم یه هندونه برام برداشت یه چاقو زد ..... با لبات بازی میکرد لامسب
.....
یادم افتاد زمان اعلام کاندیداتوری ریاست جمهوری
خاتمی که فهمیده بود رای نداره اونهم با تفاوتی زیاد اومد ولی جا زد،
جناب موسوی پیداش شد که همین جنابان اصلاح طلب فرمودند موسوی هندوانه سر بسته است
راستم میگفتن الان که فکر میکنم میبینم بهش چاقو که زدیم بوی گندش همه را همه را کلافه کرد
مردم هم توراه پیمایی روز قدس ریختنش توی جوی آب
شاید پاک بشه هوای شهرمون!!!
ایشالله